زمین گهواره ی من بود 4

حيوانات مقدس
هر گروهي با بهانه قرار دادن موضوعي تاريخي - مذهبي
روز خاص و مقدسي را جهت قرباني كردن يا به عبارتي جشن
و عيد بر گزيده بود. در حقيقت آن روزهاي مقدس روزهايي
بودند كه نمايندگان فرازميني كه حضور آنها تأثير زيادي بر
روي زمين داشت يا به زمين آمده و يا از زمين رفته بودند. در
فرهنگ ملل، آن روزها را به عنوان مثال سالگرد تولد يا وفات
بزرگان مي دانستند.

به دليل تصور غلطي كه مردم از خدا يا خدايان داشتند
در باورشان خدايان از جنسيتي مردانه برخوردار بودند.
بنابراين، هداياي قرباني معمولاً دختران زيبا روي جواني بودند
كه پس از اين كه طي يك مراسم عقد وعروسي نمادين توسط
بزرگ قبيله و يا در شهرها توسط رييس شوراي شهر و يا
شهردار و فرماندار و غيره، پاكي و دست نخوردگي آنها از بين
مي رفت، تا به گفت هي خودشان كار خدا راحت تر باشد، ارواح
آنها را تقديم خدايان مي كردند. پس از مراسم عروسي نمادين
بايستي ارواح آنها را آزاد مي كردند به طور مثال بايد به
صورتي كاملاً تصادفي از بلندي يك صخره يا اين كه از بالاي
پلي به داخل آب رودخانه يا درياچه سقوط مي كردند.
آنها معتقد بودند در صورتي كه دختران قرباني باكره از
دنيا بروند به رستگاري نمي رسند و ممكن است مورد قبول
خداوند قرار نگيرند، بنابراين بايستي ابتدا به ازدواج شخص

بزرگي كه رياست جايي را داشت درمي آمدند. اين دليل اصلي
بود كه بسياري از افراد تمايل داشتند به رياست قبيله يا
شوراي شهر و غيره برسند.
بسياري از دختران كه تمايلي به قرباني شدن نداشتند به
جرم مخالفت با احكام خدا و به اتهام دوست نداشتن خدا كشته
مي شدند.
سال ها بعد به مرور با رشد عقلي بشردامنه ي اعتراضات بر
عليه اين رسوم خرافاتي از جانب سازما نهاي مدافع حقوق
بشر و به خصوص انجمن هاي مدافع حقوق زنان بالا گرفت و
پس از سال ها تلاش تصميم بر اين شد كه مقدس ترين
حيواني كه گوشت آن قابل خوردن باشد را به عنوان قرباني به
جاي دختران ذبح كنند.
از آنجا كه خوك حيوان اصلي و فراوان آن نواحي اروپا بود
همگي پذيرفتند كه به مدت يك سال بچه خوكي را نزد

شوراي شهر يا رييس قبيله پرورش داده و در آغاز سال جديد
آن را به عنوان قرباني تقديم خدايان كنند. به طور مسلم طي
اين يك سال بايد مردم عادي هزينه هاي پرورش بچه خوك را
به صورت نذري و هدايا كه مي توانست پول نقد و يا جنس
باشد، تحويل بزرگ آن ناحيه مي دادند. اين دليل ديگري بود
براي تمايل به رسيدن به مقام رياست توسط عد هاي كه خود
را خادمين مردم يا مكان هاي مقدس مي دانستند.
بدين گونه بعدها به مرور خوك در بين مردمان حيوان
مقدسي شد و برخي ها كه از آن منافع زيادي بدست
مي آوردند به طور شديدي به آن علاقه مند شده و در حد
پرستش آن را دوست داشتند .
آنها ضمن دوست داشتن چنين حيوان پر سودي، او را بغل
كرده و با شوق و علاقه مي بوسيدند. اين مسئله بعدها باعث
گسترش يك بيماري ويروسي عفوني شد كه باعث مرگ و مير

زيادي در بين انسان ها گرديد. در بسياري ديگر از نقاط جهان
نيز رسمي مشابه وجود داشت، گروهي بوقلمون و گروهي هم
گوسپند و يا گاوي را قرباني مي كردند. منافعي كه از گاو به
دليل طول عمر بيش تر آن حاصل مي شد چنان زياد بود كه
در برخي مناطق او را خود خدا مي دانستند و با عزّت و احترام
زياد آن را نگه مي داشتند. آن ها چون گاو را خدا مي دانستند
قرباني كردن و يا آزار و اذّيت رساندن به آن را هم گناهي غير
قابل بخشش مي دانستند. به دليل مقدس بودن هر كدام از
اين حيوان ها و تماس نزديك انسان ها با آنها بود كه
بيماري هاي مختلفي چون: آنفلوانزاي پرندگان، آنفلوانزاي
خوكي، جنون گاوي، بروسلوزيا تب مالت، تيفوس و ساير
بيماريهايي كه از حيوا نها به انسان سرايت مي كردند در طول
زمان و در نقاط مختلف زمين بين انسان ها شيوع پيدا كرد.
چنين رسومي تا سا لهاي اخير در برخي نقاط دنيا رايج

بود و هنوز هم رسم قرباني كردن را رسمي مقدس
مي دانستند. آن ها حيوان هاي بي زبان و بيچاره را ابتدا براي پر
كردن جيب خود با نذورات و صدقات و در نهايت براي پر
كردن شكم حريص خود به بهان هي قرباني كردن سر
مي بريدند. گروهي هم پا را از اين فراتر گذاشته و پس از مرگ
آن حيوانات آنها را درون قبرهايي قرار داده و معابدي درست
مي كردند تا مردمان ساده لوح جهت تبرّك و بر آوردن
حاجاتشان نذر يهاي خود را در آن مكا نهاي مقدس تحويل
دهند.
در آن سال ها گرچه انجمن دفاع از حيوا نها به شدت
جلوي اين رسوم و تصميم به قرباني كردن حيوان ها ايستاد؛
اما موفق نشد از اجراي آن جلوگيري كند زيرا، آميز هاي از
اعتقادات مذهبي كه در همه جاي زمين تندروترين پيروان
سودجو را با خود داشت همراه آن بود. اين رسم چندين مدت

رايج بود تا اين كه در سال 2008 مشخص شد كه بيماري
جديدي تحت عنوان آنفلوانزاي خوكي كه توسط ويروسي از
خوك به انسان منتقل شده بود، در حال جولان دادن و
گسترش در سطح دنيا است.
با اين همه، عد هاي از مذهبيون تندرو با كج كردن گردن
خود معتقد بودند كه خداوند خوك را به عنوان هديه نپذيرفته
است و به همين دليل، اين بيماري را به وسيله ي اين حيوان
معصوم در بين ما بندگان خطا كار گسترش داده است.آنها
مي گفتند ما بايد به رسوم قديمي خود كه قرباني كردن
دختران بود برگرديم.
اما، علت اصلي گسترش اين بيماري وديگر بيماري هاي
منتقله از حيوان ها به انسان هم خانه شدن با آن حيوان ها و
عدم رعايت حد و مرزهاي لازم و نوع رفتار ضد اخلاقي بود كه
برخي انسان ها با آن ها داشتند. در پي شيوع بيماري آنفلوانزا

مذهبيون تندرو بار ديگر قصد داشتند به رسم گذشته
دختراني را جهت قرباني آماده كنند كه اتفاقات مربوط به
سالهاي 2010 به بعد سبب شد كه رسم قرباني كردن به مرور
زمان به كلي از ميان بر داشته شود.