×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× از دوستان گرانقدر که به وبلاگم سر میزنند و با نظراتشون امید میدهند بسیار سپاسگزارم...
×

آدرس وبلاگ من

sellay.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/betoooooo

تو شگرف، تو رها، و برازنده خاك

سفره اي که پهن شد، اينبار خالي از دلتنگي بود.
فقط... بوي گلاب بود و گلهاي بي ريشه و درحال مرگ.
بين آنهمه سکوت، مرور يک خط از قصه هاي تو براي گفتن تمام خاطراتم بس بود.
راستش را بخواهي... قصد ديدار، هرچه بود از نياز بود... به خداي بزرگ تو.
و تو چه صادقانه هرچه مرهم داشتي، رو کردي وقتي ديدي از نشان دادن زخمهايم شرم دارم.
حالا تمام غرور من از با تو بودن اين است که از پشت پنجره اي که تو باز کردي، گاهي خداي تو را ميبينم که ساده و صبور، آب و خاک و هوا را نوازش ميکند و تو آنطرفتر، درسايه يک درخت، آوازهاي خدا را زمزمه ميکني.
جمعه 16 دی 1390 - 2:42:18 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


شعر


شعر


حکایت ما


غصه نخور


.....


تلنگر


يلدا مبارك


لحظه دیدار


شعر


كاش


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

470623 بازدید

859 بازدید امروز

1500 بازدید دیروز

5902 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements