×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× از دوستان گرانقدر که به وبلاگم سر میزنند و با نظراتشون امید میدهند بسیار سپاسگزارم...
×

آدرس وبلاگ من

sellay.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/betoooooo

گنجیشک اشی مشی

گنجشکک اشی مشی......فرهاد

گنجشگک اشی مشی, لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی, برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی, گوله میشین
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی..
گنجشگک اشی مشی, لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی, برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی, گوله میشین
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی...

جمعه 3 آبان 1392 - 4:53:56 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://ashiyaneh.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 7 آبان 1392   4:08:03 PM

سلام

مفهومي را كه ازلب بوم وحوض نقاشي دريافت ميكنم زندگي وساختار اجتماعي آن است

گنجشککی سکه پولی پیدا می‌کند و پس از آنکه با جستجوی بسیار صاحب آن را نمی‌یابد با آن ماست می‌خرد و با پیرزنی که نان می‌پزد شریک می‌شود. پیرزن به او نارو می‌زند و گنجشکک نان پیرزن را می‌برد. با چوپانی شریک می‌شود و چوپان نیز به او نارو می‌زند. گنجشکک بره چوپان را به تلافی می‌دزدد. با تازه‌دامادی شریک می‌شود و باز هم نارو می‌خورد. گنجشکک عروس وی را می‌رباید و به لوطیان می‌دهد و در عوض تمبکی از آنان می‌گیرد. گنجشکک با تمبک خویش به قصر پادشاه رفته و شکایت به او می‌برد. پادشاه به فراشان دستور می‌دهد تا او را با تیر بزنند. تیرها به وی اصابت نمی‌کنند ولی او از ترس بیهوش شده و شاه او را می‌خورد. گنجشکک که در زندان نمور و تاریک شکم پادشاه به هوش می‌آید، موفق می‌شود از آنجا فرار کرده و آبروی پادشاه را نیز نزد همه ببرد و تنبک خود را بازپس گیرد. تمبک را به نزد لوطیان برده و عروس را بازپس می‌ستاند و با او زندگی می‌کند. بخشی از داستان از زبان نگهبانان پادشاه چنین است: «گنجشکک اشی‌مشی، لب بوم ما مشین، بارون میاد خیس می‌شی، برف میاد گولّه می‌شی می‌افتی تو حوض نقاشی، می‌گیرتت فراش باشی، می‌کشتت قصاب باشی، می‌پزتت آشپزباشی، می‌خورتت حاکم‌باشی.»[۲]

البته همانطور که از داستان و ساختار شعر مشخص است٬در بخش ‍آخر حاکم باشی به حکیم باشی تغییر یافته زیرا به دلیل محدودیت های موجود این شعر با کلمه حاکم باشی اجازه اجرا نداشته است.

ali

aliakvariume

http://akvariume.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 4 آبان 1392   8:51:07 PM

Likes 1

 

ali

aliakvariume

http://akvariume.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 4 آبان 1392   8:40:14 PM

Likes 1

خیلی خوب بود

ممنون از انتخاب زیباتون

http://rele.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 4 آبان 1392   6:25:58 PM

Likes 1

فانتزی های ذهن من

وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد
از خودت فرار کنی گم شی
برق بره با بزرگترش بیاد
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان 

آخرین مطالب


شعر


شعر


حکایت ما


غصه نخور


.....


تلنگر


يلدا مبارك


لحظه دیدار


شعر


كاش


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

469764 بازدید

1500 بازدید امروز

1050 بازدید دیروز

5573 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements