×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× از دوستان گرانقدر که به وبلاگم سر میزنند و با نظراتشون امید میدهند بسیار سپاسگزارم...
×

آدرس وبلاگ من

sellay.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/betoooooo

تلنگر

کسی که اعتقاد دارد دیگران باید مشکلاتش را حل کنند
همانند کسی است که برای گذر از رودخانه منتظر است
تا آب آن خشک شود

چهارشنبه 7 اسفند 1392 - 10:29:34 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

[email protected]

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   5:07:36 PM

Likes 1

 daghigan

ali

aligorbane

http://0914band.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 8 اسفند 1392   8:46:42 PM

Likes 1

 سلام مطالبت عالی بودن استفاده کردم

http://ashiyaneh.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 8 اسفند 1392   8:29:39 AM

Likes 1

چراغی به دستم، چراغی در برابرم:
من به جنگ سیاهی می روم.

گهواره های خستگی
از كشاكش رفت و آمدها
باز ایستاده اند،
و خورشیدی از اعماق
كهكشان های خاكستر شده را
روشن می كند.
***
فریادهای عاصی آذرخش -
هنگامی كه تگرگ
در بطن بی قرار ابر
نطفه می بندد.
و درد خاموش وار تاك -
هنگامی كه غوره خرد
در انتهای شاخسار طولانی پیچ پیچ جوانه می زند.
فریاد من همه گریز از درد بود
چرا كه من، در وحشت انگیز ترین شبها، آفتاب را به دعائی
نومیدوار طلب می كرده ام.
***
تو از خورشید ها آمده ای، از سپیده دم ها آمده ای
تو از آینه ها و ابریشم ها آمده ای.
***
در خلئی كه نه خدا بود و نه آتش
نگاه و اعتماد ترا به دعائی نومیدوار طلب كرده بودم.
جریانی جدی
در فاصله دو مرگ
در تهی میان دو تنهائی -
[ نگاه و اعتماد تو، بدینگونه است!]
***
شادی تو بی رحم است و بزرگوار،
نفست در دست های خالی من ترانه و سبزی است

من برمی خیزم!

چراغی در دست
چراغی در دلم.
زنگار روحم را صیقل می زنم
آینه ئی برابر آینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم.

آرميلاخانم سلام

آخرین مطالب


شعر


شعر


حکایت ما


غصه نخور


.....


تلنگر


يلدا مبارك


لحظه دیدار


شعر


كاش


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

469904 بازدید

140 بازدید امروز

1500 بازدید دیروز

5183 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements